علیرضا پارچه ی سبز تا شده ایی را که درون پلاستیک کوچکی بود، به فهیمه که برای آماده شدن و تعویض لباس می رفت، داد و دستش را به آرامی پشت فهمیه گذاشت و گفت: " فهیم جان اینو همراه خودت داشته باش. بهت آرامش میده و یادت هم باشه که به محض به دنیا اومدن بچه، کمی از این تربت رو در  دهانش بزاری. کام برداشتن با تربت آقا، آثار روحی و معنوی زیادی برای بچه داره."

                                         

فهیمه که اولین تجربه ی وضع حملش را می گذراند و از وقتی که پایش را در بیمارستان گذاشته بود، ذکر می گفت و آیه الکرسی می خواند، نگاهی به علیرضا کرد و تربت را بوسید و گفت : " حتما "

ساعاتی گذشت. دردِ فهیمه لحظه به لحظه شدیدتر می شد. عرق سرد روی پیشانی اش نشست. تربت پیچیده شده در پارچه ی سبز را درون مشتش فشرد و به یکباره فریاد زد : " یا زهرا " 

صدای گریه نوزاد در اتاق پیچید. فهمیه به آرامش رسید و لبخندی بر لبانش نقش بست. دستانش دیگر طاقت نداشت. مشت کبود شده اش را باز کرد و تربت را به ماما داد و از او خواست که کام نوزادش را با آن باز کند.

ماما تربت را بویید و نفسی عمیق کشید و سلامی بر مولایش فرستاد. همین که خواست کمی از تربت را در دهان نوزاد بگذارد، پزشک بخش سر رسید و جلویش را گرفت. ماما اعلام کرد که به تقاضای مادر نوزاد در حال انجام این کار است.

پزشک رو به فهیمه کرد و گفت : " ببین خانم! جنبه اعتقادیش به کنار. من کاری به اون ندارم ولی تربت به هرحال خاکه و همه می دونیم که خاک پر از آلودگیه . بچه ی زیر 6 ماه که آب هم نباید بخوره، چه برسه به خاک."

فهمیه باز اصرار کرد و پزشک ادامه داد: " به هر حال برای ما مسئولیت داره، اگه باز هم اصرار دارید که این کار رو انجام بدید، باید رضایت نامه بدید."

فهمیه بدون معطلی قبول کرد . لحظاتی بعد ماما نوزاد را به کنار مادر آورد . همین که نوزاد بوی مادر را حس کرد، دهانش را گشود و بیقرار شد. فهمیه انگشت کوچکش را به تربت متبرک کرد و آن را به سقف دهان نوزاد مالید .آن گاه طفلش را در آغوش کشید و شیرش داد.   

 قال ّ الصادق (علیه السلام) :

" حَنِّکوا أولادَکُم بِتُربَةِ الحُسَینِ علیه السلام ؛ فَإِنَّها أمانٌ . "

 امام صادق (علیه السلام ) فرمود:

" کام نوزادان خود را با تربت حسین (علیه السلام ) بردارید که مایه ی ایمنی است."

کامل ایارات، ص 278


مشخصات

آخرین جستجو ها